وقتی کسی تمام دلت شد ...
وقتی کسی تمام دلم شد از چون و چرایش نپرسید ...
از وقتی شناختمش فهمیدم دل اینکه در سینه دارم نیست، تمام ِ دلم، دار و ندارم اوست!
دیدم او نیمه ی گمشده ام نه تمام ِ گمشده ام، او تمام ِ من است!
از قامت ِ روح ِ من بلندتر، از صدای ِ درونم رساتر، از هرچه زیبا دیدم زیباتر، حالا انگار "اشرف ِ مخلوقات" بودن ِ آدمیزاد ملموس است!
فقط اوست که می تواند توامان برایم "خر حیوان نجیبی است" و "تحقیقی در فلسفه ی علم" را بخرد.
فقط اوست که قهر و مهرش هر دو به غایت شیرین و خریدنی است.
فقط اوست که می توانم به خاطر داشتنش تا ابد نذر ِ روزه کنم و نمازهای ِ بین ِ راهی ِ کامل - پهلو زده به جعفر طیار - بخوانم.
این همان است که فقط باشد، دیگر مهم نیست سقف ِ بالاسرم روی ِ زمین ِ کدام منطقه بنا شده باشد!
این همان است که آن ِ من است، همان که در پی اش بودم!
سند ِ وجودش را به یمن ِ نام ِ مبارک ِ محمد شش دانگ زدند به نامم ...
ثروت از این بیشتر؟
من نه رسم ِ مهر ِ زمین و ملک می دانم و نه خط ِ نوشته های سکه های زر را می خوانم ...
سواد ِ خواندن و نوشتن ِ نام تو کافی است ...
و افتخار ِ دامادی ِ ننه حوا و بابا آدم که از اولین نامه ها مشتاق ِ شنیدن ِ وصفت بودند و تا اینجا تشنه ی نامت ماندند و ...
حالا که نام ِ تو را می نوشند سیراب شدن را سراب می بینند و دیوانگی را حق ِ مسلم ِ من...
این همه جنون مبارکم باد.
امضا
ندیده ی شما - فاطیما :)
- ۹۴/۰۲/۱۹
واقعا این همه جنون بر شما مبارک باد.