با گریه قولمو شکستم اما ...
سلام
منو ببخشید
دیر وقته، تازه هم براتون نامه نوشتم ولی خب چیکار کنم؛ یه ننه حوا و یه بابا آدم که بیشتر ندارم!
تهش اینه که خیلی خسته بودین و خوابتون میومد نامه رو بذارین زیر بالشتتون و ادامه ی خوابتون و ببیند اما بگیرید و بذارین منم یه نفس راحت بکشم؛ دیگه قول میدم هیچی نگم جز اینکه ترانمو ته نامه بنویسم؛ تشکرناکتونم به خدا :*
بذار هوات همینجوری بمونه
بذار که گم بشیم و پیدا نشیم
بذار اگه همو یه روزی دیدیم
از ته مجلس واسه هم پا نشیم
بذار خبر نداشته باشیم از هم
وقت وداع از غم هم تا نشیم
یکی که رفت اون یکیمون نشینه
بگه تو قول دادی که تنها نشیم
دست من و شما نبود از اول
قسمتمون این بوده که مانشیم
قسمتمون این بوده پر بگیریم
دلخوش آینده و فردا نشیم
فقط یه قول مردونه تا آخر
تو قلب هیشکی غیر هم جا نشیم
نگیم فلانی رفته بی خیالش
نترسیم از اینکه یهو تنها شیم
.
.
.
# با گریه قولمو شکستم اما
خودت می خواستی من و تو ما نشیم
امضا
ندیده ی شما - فاطیما :)
- ۹۴/۰۴/۰۱