اتفاقا جز ندیدن روی شما بازم ملال دارم؛ دروغ چرا؟!!!
ننه حوا و بابا جون آدم جونی سلام.
دروغ چرا! جز ندیدن روی ماه شما کلی ملالمندم که سر وقت همه را در نامه ای خصوصی - و نه سرگشاده - تقدیم می کنم.
مثلا یکیش دوری از کلی فضای مجازیه!
کناره گیریای جبری و ایزوله شدن و گیر کردن توی سلول انفرادی ِ مغز و تن که امیدوارم به زودی برطرف بشه.
بگین آمین تا خبر دست اولم و براتون بنویسم ...
قراره، یعنی همین الانه با دلم قرار گذاشتم هر از گاهی هم که شده از شعرام هم اینجا بنویسم.
دور از جون شاعرا یه وقتایی یه چیزایی می نویسم که ریخت و قیافشون بدک نیس، بهشون میگم شعر، حالا بقیه ی ندیده هاتون چی بگن الله اعلم!
خلاصه که بسم الله و گفتم تا خدا چی بخواد.یه وقتایی با تک بیتیام توی جی پلاس عالمی داشتم! شماها که اون موقع نداشتین، خبر ندارین چیه، مث من که الان ندارم، نه جی پلاس، نه اینستا نه هیچی دیگه به جز همین صندوق پستی که اسمش وبلاگه!
منم و دلی که خوشه به گاه و بی گاه نوشتن چهارتا دست نویس که یه وقتایی میشن تک بیتی، یه وقتایی دو بیتی، یه وقتایی غزل و ترانه و یه وقتایی هم ...
ننه جون حوا و بابا جون آدم بی زحمت بشینید ور ِ دل ِ هم و تموم نوشته هام و بخونید که دلخوش شما دو تا مخاطب ِ جونیم ...
روسری سر کردنم مثل همان دوران هنوز
طعم بازیگوشی ِ بالا و پایین رفتن است
لذت سر کردن این روسری رنگ رنگ
با دو دست تو گره روی گره آوردن است
امضا
ندیده ی شما- فاطیما :)
- ۹۴/۰۳/۲۷