نامه هایی به ننه حوا و بابا آدم ...

حرف هایی هست که فقط باید به پدر و مادر گفت.

نامه هایی به ننه حوا و بابا آدم ...

حرف هایی هست که فقط باید به پدر و مادر گفت.

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

۳۱
خرداد


ننه حوا و بابا آدم جونم سلام.

داشتم شعرای قدیمی و زیر و رو می کردم که چشمم خورد به این!


 گفتم خداحافظ

گول خوردی باز

حالا هی می گویم سلام

و تو از دور

دستت نمی رسد

که مرا

خاموش کنی

قضای این همه سلام را

کی به جا می آوری؟

یه وقتایی ما ندیده ها بدجوری دلتنگ میشیم!

ممکنه دلتنگ کسی بشیم که ور دلمونه یا فرسنگ ها دور؛ دل ما ندیده ها حساب کتاب بر نمی داره، تنگ که بشه فقط باید دست به دامن خدا شد؛ از زمونه ی شما خبر ندارم؛ نمی دونم بگم اگه نبوده خوش به حالتون یا بدا به حالتون!

من همیشه به رفقای گرمابه و گلستانم میگم غم یه اصالتی داره که یه بغل شادی نداره!

ما ندیده های دیوونه اصالت ِ غم و با یه دنیا شادی عوض نمی کنیم!

یه وقتایی آرزو می کنم همه ی دلتنگیای دنیا و همه ی سلام های بی جواب مال من باشن، گرفتن یه عالمه علیک وقتی که اصلا توقعشو نداری خیلی لذتبخشه و من چشم انتظار اون روزم ...



امضا

ندیده ی شما - فاطیما :)

  • فاطیما محمودیان
۲۹
خرداد

ننه جون حوا و بابا جون آدم جونم سلام

یه وقتایی آدم دلش میخواد فقط زل بزنه تو چشم عزیزاش بدون یه کلمه حرف زدن؛ مثل الان!

راستی یه شعر هم براتون گذاشتم، از گذشته های دور، بازم به سفارش ندیدتون ور ِ دل هم بخونیدش :)


 دوباره شیرجه زد ماه در دلم بی حس

گلوی ماه گرفته است می کند خس خس

کم است این همه دل تا شنا کند در آن

کمک کنید برای وداع از این مجلس

اثر نداشت که ماه از میان دل برود

به روی صحنه سرودم دیالوگ مکبث

زبان من که در آورد مو ولی او ماند

و این دلی که گرفته است تا ابد نقرس

تلاش من که به بن بست می رسد اخر

چه بر می اید از این سبز سیبک نارس؟



امضا

ندیده ی شما - فاطیما :)

  • فاطیما محمودیان
۲۷
خرداد

ننه حوا و بابا جون آدم جونی سلام.

دروغ چرا! جز ندیدن روی ماه شما کلی ملالمندم که سر وقت همه را در نامه ای خصوصی - و نه سرگشاده - تقدیم می کنم.

مثلا یکیش دوری از کلی فضای مجازیه!

کناره گیریای جبری و ایزوله شدن و گیر کردن توی سلول انفرادی ِ مغز و تن که امیدوارم به زودی برطرف بشه.

بگین آمین تا خبر دست اولم و براتون بنویسم ...


قراره، یعنی همین الانه با دلم قرار گذاشتم هر از گاهی هم که شده از شعرام هم اینجا بنویسم.

دور از جون شاعرا یه وقتایی یه چیزایی می نویسم که ریخت  و قیافشون بدک نیس، بهشون میگم شعر، حالا بقیه ی ندیده هاتون چی بگن الله اعلم!

خلاصه که بسم الله و گفتم تا خدا چی بخواد.یه وقتایی با تک بیتیام توی جی پلاس عالمی داشتم! شماها که اون موقع نداشتین، خبر ندارین چیه، مث من که الان ندارم، نه جی پلاس، نه اینستا نه هیچی دیگه به جز همین صندوق پستی که اسمش وبلاگه!


منم و دلی که خوشه به گاه و بی گاه نوشتن چهارتا دست نویس که یه وقتایی میشن تک بیتی، یه وقتایی دو بیتی، یه وقتایی غزل و ترانه و یه وقتایی هم ...


ننه جون حوا و بابا جون آدم بی زحمت بشینید ور ِ دل ِ هم و تموم نوشته هام و بخونید که دلخوش شما دو تا مخاطب ِ جونیم ...

 

روسری سر کردنم مثل همان دوران هنوز

طعم بازیگوشی ِ بالا و پایین رفتن است

لذت سر کردن این روسری رنگ رنگ

با دو دست تو گره روی گره آوردن است



امضا

ندیده ی شما- فاطیما :)

  • فاطیما محمودیان
۱۴
خرداد

ننه حوا و بابا جون آدم جونم سلام

جون به جونم کنن ندیده ی شمام که جونم به جونتون بنده، حالا چه ده ماه درمیون بیام و یه نامه بنویسم چه هرروز ...

مهم اینه دلم واسه دلتنگ شدنتون روز و شب نمی شناسه.


می دونید دیشب داشتم به چی فکر می کردم؟

اینکه ما آدما - یعنی ما ندیده های شما - مگه قراره چند سال عمر کنیم که انقدر ندید بدید بازی درمیاریم؟

ندید بدید بازی واسه مسافرخونه هایی که معلوم نیست چند وقت مهمونشونیم!

ندید بدید بازی واسه لباسایی که قراره تن پوش تنی بشن که قراره چند صباح دیگه بسپریمشون به خاک!

ندید بدید بازی واسه ریخت و قیافه ای که وقتی خاک تو آغوش خودش بگیره دیگه ردی از چشم و لب و دهن نمی مونه و همه میشیم دو پاره استخون ...


ندید بدید بازی واسه یه تیکه کاغذ پاره که بهش میگن مدرک و زیر خاک - احتمالا - از هیچ کس نمی پرسن مدرکت چیه از کدوم دانشگاه با کدوم معدل!

نمی دونم شایدم ورژن نکیر و منکرها مدام آپدیت شن و نکیر منکرای امروزی اینو بپرسن!


خلاصه که ننه جون حوا و بابا جون آدم جونم متاسفانه در حال حاضر شما کلی ندیده ی ندید بدید دارین که از باقی ندید بدید بازیشون - ندید بدید بازیمون - به خاطر یه سری مسائل!!! فاکتور گرفتم!

خدا بهتون صبر بده ...


امضا

ندیده ی شما - فاطیما :)

  • فاطیما محمودیان